به گزارش قدس آنلاین، با شروع جنگ تحمیلی و حضور رزمندگان در غرب و جنوب کشور برای دفاع از کیان این مرز و بوم موجب شد که کادر درمان جزو نفرات اولی باشند که همراه و همیار رزمندگان کار مداوای مجروحان جبهه را انجام دهند. اقدامی که بعضاً بر خلاف پروتکلهای نظامی دنیا بود و حتی جراحیهای حیاتی نیز در بیمارستانهای صحرایی خط مقدم توسط پزشکان خبره انجام میشد.
این حضور سراسر افتخار پزشکان، پرستاران و امدادگران همچنان در اذهان مردم باقی مانده است. امروز که اول شهریور به نام روز پزشک نامگذاری شده است، به بیان رشادتها و جانفشانی کادر درمان از زبان سیدمسعود خاتمی مسئول بهداری کل سپاه آن زمان میپردازیم که در کتاب «طبیب زندان دولتو» به رشته تحریر درآمده است.
اولین پزشکانی که برای اعزام به جبهه داوطلب شدند
وقتی حضرت آیتالله خامنهای نماینده امام در شورای عالی دفاع از طریق رادیو، حمله عراق را به مردم اعلام کردند، من در حیاط مقر سپاه بودم. اولین گروهی که برای حضور در جبهه اعلام آمادگی کردند، گروهی بودند که با ماشین پیکانی سراسیمه به مقر سپاه آمدند. خانم دکتری به همراه چند خانم دیگر توی ماشین بودند و اگر اشتباه نکنم، یکی دو نفرشان هم روپوش سفید پوشیده بودند. خانم دکتر گفت: میگویند عراق حمله کرده. ما تیم پزشکی هستیم. برای کمک باید کجا برویم؟ چه کار کنیم؟ وظیفهمان چیست؟
جبهههای جنگ، اینطوری دارای بیمارستان صحرایی شد
تشکیلات بهداری همزمان با تشکیل یگانهای رزمی به وجود آمد. در کنار یگانهای رزم، بحث امداد و درمان هم به صورت جدی مطرح شد. امکاناتی که به بهداریها داده میشد هم به تناسب توسعه یگانهای رزم بیشتر شد. برای مثال، روزهای اول در عملیات فتحالمبین، مقداری خاک روی یک سوله ریختند و اسمش را «دفتر بهداری» گذاشتند. به تدریج که دامنۀ عملیات گستردهتر شد، جهاد سازندگی و نیروهای مهندسی بحث بیمارستان صحرایی را مطرح کردند.
با تلاش آنها، در نزدیکی خط مقدم، یک بیمارستان صحرایی به بهرهبرداری رسید که جراحیهای سرپایی در آن انجام میشد. ضمن اینکه افراد در آنجا، از بمباران هم در امان بودند. آن زمان، ما خیلی نیروی متخصص پزشک نداشتیم و کار را با چند پزشک عمومی و داروساز شروع کردیم. تا پایان جنگ، قبل از اینکه عملیات در هر منطقهای شروع شود، بیمارستان صحرایی در آنجا ساخته و مجهز میشد. حتی سرمها روی تختها آماده و آویزان بود تا هر وقت مجروحی آمد، بدون معطلی درمان شود.
چرا بیمارستانهای صحرایی را نزدیک خط مقدم دایر کردند؟
محل ساخت بیمارستانهای صحرایی را واحد اطلاعات و عملیات تعیین میکرد، برای مثال، پنج ماه قبل از اینکه در جایی مثل منطقه فاو عملیات کنیم، کسانی که برای عملیات، برنامهریزی میکردند، فرمانده بهداری قرارگاه را دعوت میکردند و به او میگفتند که قرار است در این منطقه، عملیات انجام شود و بهتر است که در فلان جا یک بیمارستان صحرایی ساخته شود. به این ترتیب، مقدمات ساخت بیمارستان صحرایی با رعایت مسائل اطلاعاتی و امنیتی فراهم میشد و به این شکل، بیمارستانهای مختلفی مثل بیمارستان امام حسین (ع)، بیمارستان فاطمه الزهرا (س) و بیمارستان امام علی (ع) ساخته شد. هدف از ساخت بیمارستانهای صحرایی این بود که نیروهای بهداری رزمی با هماهنگی پزشکان متخصص و جراح بتوانند فاصله زمانی بین مجروح شدن رزمندگان و امدادرسانی به آنها را کم کنند تا عده کمتری شهید شوند.
مرحوم دکتر منوچهر دوایی
شاید این اولین بار در تاریخ جنگهای ایران بود که بیمارستانهای صحرایی مقاوم در برابر بمباران، در نزدیکی خطوط مقدم ساخته میشد و در حین بمباران، یک گروه جراحی در زیر زمین، شکم مصدومی را باز و عمل میکردند. در حقیقت در همان زمان طلایی، پیچیدهترین عملهای جراحی را انجام میدادند و نتیجه میگرفتند.
انواع مختلف بیمارستانهای صحرایی
ما در جنگ سه دسته بیمارستان داشتیم؛ اول، بیمارستانهای صحرایی در خط اول و نزدیک خط مقدم؛ دوم، بیمارستانهای خط دوم که منطقه جنگی محسوب میشد و سوم، بیمارستانهای عقبه مثل بیمارستان امام حسین (ع). برای مثال در یک عملیات در طول هفت هشت روز، ۵۰۰ نفر زخمی داشتیم. بعضیها را بلافاصله به اتاق عمل بیمارستانهای صحرایی خط اول میبردند. بعضیها را هم به بیمارستان اهواز میبردند و در آنجا، کارهایی برایشان انجام میشد. در بیمارستان اهواز، ستادی تشکیل شده بود که اعضای آن با ستادهای پشتیبانی استانها تماس میگرفتند و متوجه میشدند که به طور مثال در شیراز یا مشهد چند تخت خالی وجود دارد. بعد مجروحان را با هواپیما یا قطار به آن شهرها میفرستادند و در آنجا کارهای درمانیشان انجام میشد.
دکتر محمدعلی ابوترابی
پزشکان شاخص در جنگ
در طول جنگ، عدهای از پزشکان متخصص به طور دائم در جبههها حضور داشتند. عدهای هم دستیار جراح و رزیدنت بودند که به همراه استادانشان به بیمارستانهای صحرایی میآمدند و شب و روز زحمت میکشیدند. آنها الان جراحهای به نام و قابلی شدهاند. اسامی همه آنها که از چهرههای شاخص پزشکی است، در جبههها یادم نیست؛ مثل مرحوم دکتر منوچهر دوایی یکی دیگر از پزشکان متعهد حضور داشت و مظهر اخلاق بود. دکتر محمدعلی ابوترابی و زحمتکش بود. تنها پسر ایشان در عملیات رمضان شهید شد، ولی او به دلیل وضعیت خاص عملیات حاضر نشد که برای تشییع جنازهاش به پشت جبهه برگردد. اولین مسئول بهداری سپاه دکتر سیدعباس پاکنژاد هم که جراح بود و حین جنگ اسیر شد و چندین سال در اسارت به سر برد، نمونه دیگری از پزشکان متعهد بود.
دکتر سیدعباس پاکنژاد
بعضی از رزیدنتها مثل دکتر محقق که آلان یک چهره شاخص علمی است و خیلی از پزشکان دیگر هم بودند که بعد از فارغالتحصیلی، به عنوان جراح در جبههها در کنار استادانشان فعالیت میکردند. این عزیزان خدمات پزشکی ارزندهای انجام میدادند و در جبههها بسیار تأثیرگذار بودند. وجود آنها به خصوص در روزهای اول عملیات با کارهای شاقی که انجام میدادند، خیلی مؤثر بود. تداوم حضور و پشتکار این افراد در جبههها ستودنی بود.
انتهای پیام/
منبع: فارس
نظر شما